عشق تو...
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا
شوخی بود!
حالا ........ تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است!
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است!
عشق تو...
سه شنبه 24 بهمن 1391 یه دوست ™
21:13به قلم: شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم ، تو را دوست داشتم !!!
این بی قَراری ها دَست ِ مَن نیســــــــــــت ! گــــــــــــاهی دِلتَنگ ِ خاطِراتِ اَحمَقانشان می شَوَنـــــد !!! از مـن مـی پــرسی :
چـه میــکــنـی رفــیق... چــــال میــــکــنـمــــــــــــــــــــــــــــ آرزوهــــــــایــــم را !!!
یه وقت هایی تو زندگی هست..که سرو جمعش دودقیقه هم نبوده... اما یه عمر یادش داره مارو داغون میکنه..!!
کاش فقط بودی ... اگه گریه کنی قهر میکنم میرمااااااااااااا چـِقــَـدر پـیـــراهـَن هـاـےِ پـُشتـــِ ویـتــریـنـــِ مَـغـآزه هـآ قَـشـَـنـگــَـنـد! تــو را ڪﮧ در آنـہـــا تَــصـَـوّر میـڪُـنـَمــ وَسـوَســﮧـےـ ڪﮧ "ڪِـشیـدَنــــد (!) سه شنبه 24 بهمن 1391 یه دوست ™
21:11به قلم: فرقی نمی کند چطور بودنش, همین که هست دلگرمی من را کافیست ....
من دخترم
نـَ بـادهـایے کـِ بوے ِ پیـراهنت را مے آورنـد مے خواهمـ
از تــــو چه پنهان ، گاهی آنقدر خواستنی می شوی که شروع می کنم به شمارش تــک تــک ثانیه ها برای یک بار دیگر رسیدن ، به تـــــــــــو … گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
سه شنبه 24 بهمن 1391 یه دوست ™
21:10به قلم: دوتارفیق عاشق یک دختر میشن میخورم به سلامتی این که رفاقت این دو رفیق به هم نخوره...!!!
سه شنبه 24 بهمن 1391 یه دوست ™
21:9به قلم:
چهار شنبه 18 بهمن 1391 یه دوست ™
14:55به قلم: یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم
چهار شنبه 18 بهمن 1391 یه دوست ™
14:50به قلم: اونکسی که باورت داره یه قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره عشقم نمیدونی امروز چقد دلم برات تنگ شده نمیدونی چی میکشم وقتی بدون تو نفس میکشم فقط این امید به آینده است که بهم جون میده تا بتونم نفس بکشم عشق من هرروز و هرشب باهات حرف میزنم وقتی چشام میبندم دنیارو همونطور که دوست دارم تصور میکنم خیلی خوبه دنیای باتو بهم آرامش میده عشقم ، من باورت دارم که میتونی با مشکلات بجنگی باورت دارم که میتونی بشی شریک زندگی من بدون که هنوزم به یادت نفس میکشم به یادت آب مینوشم به یادت اشک میریزم و با یادت زندگی میکنم بدون که هنوزم تو واسه من بهترینی و بهترین خواهی ماند ♥♥♥ دو شنبه 16 بهمن 1391 یه دوست ™
18:16به قلم: وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان میشود. وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری میکنید. دو شنبه 16 بهمن 1391 یه دوست ™
18:4به قلم:
هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم
چهار شنبه 11 بهمن 1391 یه دوست ™
22:0به قلم:
سه شنبه 10 بهمن 1391 یه دوست ™
20:57به قلم:
به خداوندی خدا دوستت دارم سه شنبه 10 بهمن 1391 یه دوست ™
20:54به قلم: عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود. عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکبار در چشمانت نشانی از آن می دیدم. عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید. عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم. عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید. عشق ؛چه زیبا بود اگر مثل قدیم یک بار به لبانت دوستت دارم را می آوردی. عشق ؛چه زیبا بود اگر من را لایق دیدن چشمانت میدانستی. عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط من بودم و تو بودی و دیگر خدا
سه شنبه 10 بهمن 1391 یه دوست ™
20:52به قلم: برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد يهو ميگيد راستي؟! ميگه : جانم…؟! آروم ميگي : دوســـتـــت دارم آخ …. که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه”… سه شنبه 10 بهمن 1391 یه دوست ™
20:51به قلم:
سه شنبه 10 بهمن 1391 یه دوست ™
20:46به قلم: بهشت ،
نه مکانی بعد ِ مرگـــ ! زمانی ست به وسعت ِ زندگی... که تنم محصور ِ بازوان ِ توست !
++ تو مردانه ، نیاز که میشوی...چه زنانه لذتی ست ناز کردن ! ++ اشک هایم را می بوسم وقتی در نبودنت برایم خودکشی می کنند! ++ دستم را بگیر و ببین تنهایی چه کاری با آدم مـی کـنـد! ++ بــه مــن قـول بـده تـا ابـد مـواظـب خـودت میــمــونـی چـون دیـگـه نـیـسـتـم کــه یـــآدآوری کـنـم... شنبه 7 بهمن 1391 یه دوست ™
23:11به قلم:
سه شنبه 3 بهمن 1391 یه دوست ™
14:10به قلم: سه شنبه 3 بهمن 1391 یه دوست ™
14:7به قلم:
سه شنبه 3 بهمن 1391 یه دوست ™
14:1به قلم: میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند! این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد ، همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی…. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد، شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ، همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ، به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال تو تویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توام دیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ، دیروز گذشت و آخرش امروز است!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
روزهای با تو بودن گذشت و رفت ، هر چه بینمان بود تمام شد و رفت ، عشقت را به خاک سپردم و قلبت را فراموش ، اما هنوز آتش غم رفتنت در دلم نشده خاموش!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
بیا با هم یک تصویر زیبای دیگر از عشق بکشیم ، تصویری مثل آن نقاشی دیروز تا به یادگار بماندو این یادگاری مثل یک خاطره بماند ، تا ما نیز مثل خاطره ها باشیم ، نه خاطره ای از گذشته ، خاطره هایی شیرین از هر روز زندگی مان که همیشه تا ابد در قلبمان به یادگار بماند!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تو برای من عشق نمیشوی ، تو برایم آنچه که میخواستم نمیشوی از همان اول هم نباید به تو دل میبستم ، میدانستم روزی تمام میشوی
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و غم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
غنچه عشق وا شد و تو را درون آن دیدم ، شبنمی شدم و بر روی تو باریدم تا در اعماق قلبت بنشینم و با عشق و محبتت زنده بمانم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد همچنان ادامه داشته باشد….
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ، همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ، آن سکوت عاشقانه رابه یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟
جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
18:35به قلم: تـومالڪ تمـامِ احساسَم هـستی تـــمامِ عشــــقمتمــــامِ اِحـــساسِ دسـت نخـــورده ام ڪـــه حاضر نیســـتم حتـــی ذرهــــ ای اَز آنــ را بــا هیچکـس تقـسیم ڪنــم با هیچـڪس جــــز تــــو ....... احســـاسم را با تــو تقســـیم نـــمی ڪنم بلـــڪه آنــــ را به تــو تقدیــم می ڪنـــم .... تمام عشـــقم را تمام احساســـم را ..... جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
18:20به قلم: زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم! من از قبیله زلیخا آمده ام... آنقدر عشقت را جار می زنم تا خدا برایم کَف بزند! فرقی نمی کند فرشته باشی یا آدم، یوسف باشی یا سلیمان! قالیچه دل من بدون اسم رمزِ نامِ "تو" پرواز نمی کند... زنانه پای این عشق می ایستم... مردانه دوستم بدار... جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
17:54به قلم: دلم دریای آتیشه ، دارم می سوزم از این تب تو آغوش یكی دیگه ، چرا تو فكرتم هر شب تو آغوش یكی دیگه ، به یاد من نمی خوابی نمی دونه كه تو چشماش ، به دنبال تو می گردم منم می خندمو میگم ، عزیزم اشتباه كردی جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
17:51به قلم:
می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد
در دایره حضورش تو را به من نشان دهد
می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم
هر وقت دلم هوای تو را کرد
عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند
می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم
که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند
دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد
می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند
پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند
عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند
♥ دوستت دارم نفسم ♥ جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
17:49به قلم:
داستان كوتاهيه ( بخونيد )
پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه : امروز وقت داری بیای خونمون؟ دختره : مامانم نمیذاره پسره : بگو میخوام برم استخر... دختره اومد خونه دوست پسرش پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن، برو تو حموم و موهاتو خیس کن! وقتی دختره میره حموم، پسره به دوستاش زنگ میزنه . . . پسره و دوستاش یکی یکی میرن و. . . این آخری که رفت حموم ، دیدن خیلی دیر کرد ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم... رفتن تو حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته : : نامردا خواهرم بود . . . جمعه 29 دی 1391 یه دوست ™
17:47به قلم:
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
16:5به قلم:
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
16:1به قلم:
با تو آغاز نکردم که روزی به
همسنفت نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم. عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم. با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم. همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم همسنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:17به قلم:
هرچه باشی خوب یا بد
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:15به قلم:
فصل که رخت عوض می کند
دوباره عاشقت می شوم
گیرم زمستان باشد و من
آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم
عشق تو همین شال پشمی استر
که نفسم را گرم می کند
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:15به قلم:
خـــــوب ِ مـــــن ، همـــین جا درون شعــرهایــم بمان تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم خُــــدایا حِکمَت تَــــقدیرَم را بـــر مَن آشکار کُــن .... تــا دَرهایی را کـــه بـــر مَنــ می گشایی نــادیده نَگـــیرم .... و دَرهـــابی کّـــه بَــر مَن می بــندی بــه اِصرار نَگُــشایَم. شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:9به قلم: مــــــــاه من!
میوه یک باغــــند.
همه را با هم و با عـــــــــشق بچین... خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟ شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:8به قلم: از شروع نفسهای حضرت آدم تا پایان نفسهای آخرین آدم دوستت دارم دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم چون عاشق توام و محتاج خدایم و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی
دوست دارم حتی اگه یه شب به خواب من نیای / عاشقتم مثل همه حتی اگه منو نخوای دوستت دارم عزیزم...
شنبه 16 دی 1391 یه دوست ™
9:6به قلم:
ما دوتا با هم بودیم پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:14به قلم:
واقعا نمی دانم كه با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم تمام غم های من با لبخندی كه بر لبهای شیرینت نقش می بندد از بین می رود تمام شیرینی زندگی ام با كوچكترین غمی كه بر چهره تو می نشیند محو می شود عشق من لحظه ای نیست كه در یاد تو و غرق در خیالت نباشم گلم نمی دانم چطور بگویم كه چقدر دوستت دارم و چه اندازه میزان محبت تو در دلم ریشه افكنده است فقط آرزو میكنم كه زندگیم حتی برای یك لحظه هم كه شده كوتاه شود و تمام آن را در كنار تو باشم روز به روز كه می گذرد آتش محبتت در دلم بیشتر می شود و من به خاطر این محبت تو از صمیم قلب می گویم كه ♥ ♥ نیــــازمــ با تمــامــ وجـــود دوستت دارم ♥ پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:13به قلم:
در پناه آغوشـت آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشـ❤ـق و یار همیم آرام باش عشـ❤ـق من ، تو تا ابد در قلـ❤ـبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ،
جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ،
حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تــو و قلـ❤ـب مهربانت
خیره به چشمان تــو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تــو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تــو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ،
همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تــو را تا همیشه باشی در کنار قلـ❤ـب من
قلـ❤ـب تو میتپد و قلـ❤ـب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشـ❤ـق و پر از نیازاست
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،
همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرینبود....
در آغوش عشـ❤ـق ، بی خیال همه چیز ،
نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشـ❤ـق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ،
عشـ❤ـق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،
عشـ❤ـق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:12به قلم:
میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم ! . . . سلام یه چیز میگم بگو باشه یه ماچ میدی دلم وا شه !؟ . . . نیست در این گفته من سوسه ای / گر تو به من قرض دهی بوسه ای بوسه ای دیگر سر آن مینهم / لحظه دیگر به تو پس میدهم ! . . . من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . . . . . اتل متل یه فانوس / فرستادم برات بوس گرفتی بگو آره / نشد بگو دوباره ! . . . عشق تو وسط قلبمه ، درست همینجا ، همین تو یه بوسه بده واسه مریض میخوام ، آخه بوسه هات داره حکم دارو ! . . . عزیزم پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات شب به خیر احساس من . . . . . . اگر نیمه شبی در آغوش من افتی / آنقدر بوسه بر لبهایت زنم که از نفس افتی ! . . . میخوام بیام کنار تو ، تا یه کمی لوست کنم اگه کسی اونجا نبود ، یواشکی بوست کنم ! . . . ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم ، تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را به موهایت هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . . . . . رفتم به نزد طبیب ز شدت طب ? بوسه نوشت ز گوشه لب ? تا صبح ? تا ظهر و ? تا شب! . . . مانده بر لبان من داغ بوسه های تو رفتی و بجا مانده آتشی به جای تو . . . تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه هدیه ای برای تو . . . دوستت دارم . . . گلی از شاخه هاچیدم برایت / زدم بوسه به یادت بی نهایت اگر قاتل تو را کشت ای قناری / بگو آخر ، که گیرد خونبهایت ! . . . بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . . . . . کاش میشد بوسه ها را قاب کرد / مثل نامه سوی هم پرتاب کرد کاش میشد عشق را تقسیم کرد / مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد . . . سلام یه زحمت واست داشتم هروقت از جلو آینه رد شدی ، این دوست منم ببوس ! . . . شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . . . . . میفرستم این پیامک را به دوست / ای پیامک صورت او را ببوس . . . بازم شادی و بوسه / تو هر لحظه و ساعت هیچ وقت کهنه نمی شه / دوستت دارم کثافت! . . . ناز آن چشمی که سویش مال ماست ناز آن رویی که بوسش مال ماست ! . . . گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر باز از این گونه خطاها نکنم بوسه دادی و چو برخواست لبت از لب من توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم ! . . . با گوشیت چیکار کردی ؟ هرچی زنگ میزنم میگه مشترک مورد نظر خوشگله ! بوسیدنش مشکله ! . . . انواع بوس: بوس لب:عاشق بودن بوس گردن:نیاز داشتن بوس صورت:دوست داشتن بوس بازو:شوخی کردن بوس پیشانی:آرامش دادن تو کدومشو به من میدی !!!؟ . . . ++-_+++<( )> تا سیاره اورانوس ، یه آتلانتیس پر از بوس واسه شیرین ترین دوست ! . . . گرمترین بوسه ها را نصیب کسی کن که در سرد ترین لحظه ها به یاد توست . . . . . . او شراب بوسه می خواهد ز من / من چه گویم قلب پر امید را او به فکر لذت و غافل که من / طالبم آن لذت جاوید را . . . . . . به امید نگاهت ایستادن / به روی شانه هایت سر نهادن خوشتر از این آرزویی است / دهان کوچکت را بوسه دادن . . . . . . بوسه ابتکاریست از طبیعت ، برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد . . . میبوسمت . . . لبخند تو طلوع و بوسه ی تو غروب منه ممنونم بخاطر اینکه بهترین و شگرف ترین دوست و همدم منی . . . . . . بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟ . . . بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند پاییزترینی تو ! . . . می بوسیمت سه تایی من و غم و تنهایی / امان از این جدایی دلتنگتم خدایی . . . . . . بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . . پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:10به قلم:
پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:7به قلم:
پنج شنبه 14 دی 1391 یه دوست ™
17:3به قلم:
یک نفر در هـمین نزدیکــی ها چهار شنبه 13 دی 1391 یه دوست ™
12:45به قلم:
به لحظه لحظه هایه زیبایی قسم چهار شنبه 13 دی 1391 یه دوست ™
12:27به قلم:
دیدن عکسهایت ، شنیدن صدایت ، تکرار خاطره هاست ♥ خاطره هایی به رنگ سبز ، به شیرینی لحظه های کنار تو بودن ♥ کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند ♥ کاش دوباره در کنار هم بنشینیم و من از بی تابی و بی قراری دلم برایت بگویم ♥ راه رفتن در کنارت آرزوییست همیشگی ♥ گرچه دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی اما روزگار چنین نمی خواهد ♥ و من به همان چند لحظه در کنار تو بودن نیز قانعم ♥ ♥ دوســــــــــــــــــــــــــــــــتدارم ♥ عشــــــــــــــــــــــــــــق ♥ مـــــــــــن ♥ چهار شنبه 13 دی 1391 یه دوست ™
12:23به قلم: عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند چهار شنبه 13 دی 1391 یه دوست ™
12:11به قلم: پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مُرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت
مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مُرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد چهار شنبه 13 دی 1391 یه دوست ™
12:3به قلم: سلامممممممم عزیزان من خوش اومدید
نظریادتون نره اینم ادرس وب دیگم حتماسربزنیدپشیمون نمیشیداااااااااا www.skygirls.loxblog.com
1 فروردين 1398 یه دوست ™
1:0به قلم: |